بازار افت و رکودهای زیادی را در هر دوره ای به خود دیده است که باعث نا امید شدن و گاها عصبی شدن سهامداران می گردد . این امر در بازار کاری طبیعی است .
امروز بازار بورس را از دو جنبه مورد بررسی قرار می دهیم :
در اول می خواهیم بازار را از دیدگاه سهامداران عصبانی و ناامید بورس مورد بررسی قرار دهیم .
و در فاز دوم می خواهیم بررسی کنیم سیاست گذاری این جلساتی که برگزار شد و این هشت مصوبه ای که تصویب شد چه تاثیری روی بازار داشته است ؟
برگزاری این جلسات در بازار بی تاثیر نبوده است ولی خب اینکه بخواهیم فکر کنیم که برگزاری آن ها بتواند مشکلات بازار را کاملا حل کند تفکر بیهوده ای است . اما در هر صورت تلاش فعالان و عوامل بازار در این جلسات قابل تقدیر است . و از آن ها انتظار می رود که از بازار سرمایه و از بازار سهام دفاع کنند و سعی بر این داشته باشند که منافع بازار و سهامدارانش را در الویت قرار دهند ، که در برخی مصوبات مشاهده می شد که در همین راستا انجام شده بودند ،مثل منافع شرکت ها ، قیمت گذاری ها و یکسری موارد هم مربوط به فعل و انفعالات داخل بازار می شد و این ها بیانگر آن است که نهاد حاضر دنبال آن است که هر کمکی که می تواند برای بهبود روند بازار انجام دهد ولی قاعدتا تاثیر شگفت انگیزی که توقع داشته باشیم مصوبات و صحبت های داخل جلسات روی روند بازار بگذارد را نخواهد داشت.
آیا هشت مصوبه ای که انجام گرفته است خوب بوده و توانسته مفید گذار باشد یا خیر ؟
یکی از مصوبات این بود که سرعت اعطای مجوزهای مربوط به افزایش سرمایه شرکت ها را بالا ببرند و این خیلی تفکر و تصویب خوب و به جایی است . برای مثال شرکت هایی را داریم که چند ماهی می شود درخواست افزایش سرمایه داشته است و توسط حسابرس تایید شده اما مجوز برای آن ها صادر نشد .
در مورد وجه تضمین در محاسبات کارگزاری ها ، در حال حاضر قیمت سهم ها در جایگاهی قرار گرفته است که به نظر می رسد ضریب 60درصدی که پیگیر هستند ضریب منطقی است و این ها اقدامات درستی بنظر می رسد .
و منافع شرکت های را که مورد بررسی قرار داده اند در مورد افزایش سرمایه ، بسیار تصمیم درست و به جایی است .
در کل مصوبات مصوباتی نیست که بخواهیم بد و نادرست قلمدادشان کنیم ولی خب درباره بعضی از آن ها ضمانت اهرم اجراییشان را باید مورد پیگیری قرار دهیم و آن هایی که به دولت و مجلس و سایر سیاست گذاری های کشور مربوط می شود باید پیگیری دقیق و اجرائیات واقعی در موردشان انجام گردد . و در کل مصوبات مناسب و درستی می باشند .
توصیه فعالان و تحلیلگران برای سهامداران نگران و ناامید چه می تواند باشد ؟ آیا می توان دیدگاه بهتری داشت ، با توجه به اینکه بعضی سهم ها اصلاحات بسیاری داشته اند ؟ آیا باز هم سهامداران باید صبوری پیشه کنند ؟ و یا اینکه دیگر زمان خروج از بازار فرا رسیده است ؟
تا پایان سال 98 بازار سهام به طور کلی بازار سرمایه ما ، یک بازار بسیار جذابی از نظر اقتصادی بود نسبت به سایر سرمایه گذاری های سایر بازار ها ، که مردم بسته به نوع آشنایی که پیدا کرده بودند با این بازار درگیر می شدند . یک تعدادی خودشان مستقیما کار خرید و فروش را در بازار بورس انجام می دادند و یکسری از طریق نهادهای مالی وارد بازار شده بودند و میزان مشارکت مردم به خوبی در حال رشد بود در بازار سرمایه و قطعا این رشد روی سطوح قیمت های سهم ها تاثیر بسیاری داشت . قبلا سهام گزینه ای برای سرمایه گذاری مردم نبود و تعداد کمتری درگیر سرمایه گذاری بازار سهام بودند ولی مشارکت مردم از سال 97 ، 98 رشد منطقی در بازار سهام داشت . در این موضوع سیستم بازار سرمایه هم کشش دریافت سهامداران مردمی را هم داشت و حتی کارگزاری ها هم قابلیت جذب و رفع و رجوع مردم را در این بازار داشتند . سیستم معاملات و بازار سهام هم توانایی دریافت این چنین سهامدارانی را داشت و با صف های خرید متمادی غیر منطقی رو به رو نبودیم و هرکس تقاضای خرید سهم داشت طی فعالیت های چند هفته ای می توانست پرتفو خود را تشکیل دهد و سهام مورد تایید خودش را خریداری کند و اقدام به سرمایه گذاری کند .
سال 99 شاهد اتفاق های تلخی در بازار بورس بود که در ابتدای سال شور و هیجانی که ناشی از دعوت وحشتناکی بود اتفاق افتاد و سهامی که می توانست در سال 99 یک میلیون سهم را پذیرش بکند بصورت کاملا یک دفعه ای با هجوم 10 میلیون نفر مواجه شد و خیلی طبیعی است که این مردم وقتی وارد بازار سهام می شوند بدنبال ساده ترین دلایل برای خرید سهم ها می گردند .
از طرفی مردم با خرید سهم های خرد خود خوش حال بودند و از طرفی هم وجود دارند تعدادی که موافق رشد بازار سرمایه ایران نیستند چون سهم آن ها از اقتصاد کم می شود ، خصوصا افرادی که در بازار ملک و مسکن فعالیت دارند ، نه فردی که خانه ای در گوشه شهر برای خود می سازد بلکه افراد درشت و رقم بالایی که هزاران میلیارد در ملک سرمایه کرده اند و بدنبال منافعی هستند . این افراد در آن بحران بورس همه چیز کشور را مرتبط به بازار سهام کردند و تمام مشکلات کشور را به به سهام گره زدند . مثلا گفتند سهام باعث تورم می شود ، نرخ طلا به خاطر نرخ سهام رشد کرده ، قیمت فلان کالا رشد کرده چون سهام رو به رشد است و آدم های منفعت طلب بدخواه هم مشغول کار خودشان بودند . در آن میان دلسوزانی بودند که هشدار منطقی نبودن این رشد را می دادند ولی افراد منفعت طلب داخل رشد به این دسته ناسزا می گفتند و انتقادهای منطقی دلسوزان هم در تجمع عظیم بدخواهی ها ناپدید می شد .
بازار سهام متاسفانه از روند خوبی که تا سال 98 طی می کرد خارج شد و الان در بحرانی هستیم ، بحران بدین معنی که بازار سهام تبدیل به میدانی بشود که باید از آن فرار کرد وگرنه دچار از دست دادن ثروت می شوید .
توصیه تحلیلگران به سهامداران مردمی این است که در این میدان نبرد جان خود را حفظ کنند چون اتفاق های افتاده امسال طی دو سال بعد پاک می شود و از بین می رود و توصیه می کنند که سطح سهام را پایین تر بیاورند چون قیمت ها ارزنده است و اگر کسی قصد داشته 100 میلیون سهام وارد بازار سهام بکند این مبلغ را به 50 میلیون کاهش دهد و مابقی پول را آزاد نگه دارند ، بازار را پیگیری بکنند و هر موقع بازار از این وحشی گری و میدان جنگ خارج شد ، آن موقع های از بین سهم های ارزنده بخرند و برای بازه یک سال و دو سال آینده اش نگهداری بکنند .
در حال حاضر بازار سهام در غیر منطقی ترین رشد و رکود خود در طی عمر چند ساله اش قرار دارد . مشخصا هیجانات بالای خیلی مثبت به طبع هیجانات منفی نیز خواهد داشت . و اینکه تا کی قرار است این جنگ ادامه یابد و خاتمه پیدا نکند وابسته به یک بسته نجات است و بسته نجات می خواهد . و این بسته نجات به این شکل است که مجموعه ای که سرمایه خیلی مناسبی دارد بیاید و تمامی سهم های را در قیمت های ارزنده خریداری کند که فعلا همچنین چیزی مشاهده نمی شود .
از طرفی دیگر هم باید عدم هماهنگی سیاست گذاری بین دولت ، مجلس و بانک مرکزی از بین برود تا میدان نبرد بورس به آرامش برسد.
از دیدگاه تحلیلگران بورس در حال حاضر دولت ما دنبال این است که خود را سالم نشان دهد و عنوان می کند که وضعیت بسیار خوبی داریم و درآمدها مناسب است و درآمد ناشی از نفت را در اقتصاد می ریزیم و تمامی مشکلات را حل می کنیم و مجلسی هم داریم که نظر به این دارد شرکت های بورسی باعث از بین رفتن سرمایه های مردم شده اند و تروم ساز بوده اند و قصد انتقام گرفتن از این شرکت ها را دارد و بانک مرکزی هم کلا جبهه مخالف مجلس و دولت است و بورسی ها را مورد تایید قرار می دهد و عنوان دارد که به دنبال حل مشکلات خود است و با کسی کاری ندارد .
و توصیه تحلیلگران و کارشناسان بر این است که افراد ماندگار در بازار بورس برای اینکه دائما در تنش و استرس نباشند نیمی از سرمایه خود را به صورت نقدینگی نگه دارند و در یکی از صندوق های درآمد ثابت بورسی بگذارند و با نیمی از آن خرید و فروش سهام ها را انجام دهند و زمانی که بازار از شرایط هیجانی فعلی خود خارج شد بعد می توانند به طور کامل سرمایه خود را صرف خرید و فروش سهام بکنند.
به طور مثال در هفته های گذشته شرکتی در بازار بورس داشتیم که اعلام کرده بود من تولید فروش محصولم بصورت مقداری 30 درصد رشد داشته است ، این نه به تورم و نه به دلار وابسته نیست بلکه این شرکت سرمایه گذاری کرده است و در حال حاضر می تواند محصول بیشتری را بفروش برساند و همین شرکت از هفته های گذشته تا به حال 20 درصد افت قیمت داشته است و این بدان معنا است که میدان بازار بورس دچار ترس و وحشت و فرار شده است و سهامداران درحال فرار هستند .
کارشناسان می گویند سهام داران هر موقع مشاهده کردند سهم هایی با خبرهای مثبت با دلایل بنیادی و بازدهی خوب وارد شدند و بازار از حالت هیجانی خارج شده است آن موقع به ادامه سرمایه گذاری خود ادامه دهند .
در حال حاضر با باز کردن صفحات بورسی مشاهده می شود هر سهامی فارغ از اینکه در چه صنعتی می باشد اخبار منفی دارد پس هنوز بازار جو هیجانی و تنشی خود را دارد .
راهی که کارشناسان سر راه مردم حاضر در بورس گذاشته اند این است که خیلی از سهم ها الان دارای قیمت ارزنده ای هستند و اگر شما این سهم ها را خرید کنید ، دو تا سه سال بعد نسبت به همه ی دارایی های سرمایه ای بازدهی بیشتری خواهید گرفت ، ولی ممکن است دو ماه بعد مشاهده کنید که ارزش سهام 20 درصد پایین تر از قیمتی است که شما آن را خریداری کرده اید . یا باید هر چه دارید یا بفروشید و بازار را کاملا ترک کنید و یا اینکه بخشی از سرمایه را سهم هایی با قیمت های ارزنده بخرید ، صفحه بورسی خود را ببندید و 6 ماه تا 2 سال بعد به سراغ آن بیایید .
با توجه به دورنمای دلار کدام گروه های دلاری یا ریالی برای بازدهی 6 ماهه و یا یکساله مفیدتر هستند؟
قیمت دلار 20 هزار تومان پایین تر با واقعیت های اقتصادی ما همخوانی ندارد و اگر هم با قیمت پایین تر تجربه شود خیلی کوتاه مدت است و باز هم برمی گردد . کارشناسان بورسی می گویند 20 هزار تومان برای دلار قیمتی است که می توان به عنوان میانگین برای یکی دو سال آینده در نظر گرفت .
بهتر است سراغ شرکت هایی برویم که به خاطر رکود و تحریم ها دچار کاهش فعالیت و یا کمبود فروش شده باشند که ممکن است احیا شود به خاطر بهبود اندکی در فضا .
در مورد صنایع هستند صنایعی که نرخ های پایین تری دارند و در فرآیند احیا ممکن از وضعیت بهتری پیدا کنند .
اگر ما فکر می کنیم که چشم انداز اقتصادی مان به سمتی است که تحریم را تجربه نمی کنیم به شرکت های حوزه خدمات مالی مثل بانک ها ، بیمه ها ، تامین سرمایه ها ، به دلیل اینکه کسب و کار ریالی دارند ، مثلا اوراق منتشر می کنند ، سپرده جذب می کنند وام می دهند یا خدمات بیمه ای می فروشند برای خرید سهم رجوع کنیم . این ها جزو سرمایه هایی هستند که می توانند تقویت شوند وطی یکی دو سال آینده از نظر عملیاتی وضعیت بهتری پیدا کنند .
در مورد سهم های دلاری زمانی بود که p/e فوروارد این ها با دلار 20 هزار تومان روی 9 و 10 بود ولی الان با دلار 20 هزار تومان و قیمت های جهانی 10 تا 15 درصد زیر قیمت های فعلی p/e این شرکت های عموما حدود 4 و 5 است . و ممکن است بصورت مقطعی p/e به حدود 3 و 5/3 هم برسد . الان چند ماه پیش نیست که بخواهیم بگوییم جایی برای افت خیلی شدید دارند ولی ممکن است رشد آن ها لازمه زمانه طولانی باشد .
کارشناسان بر این معتقدند که استراتژی 60 درصد از سهام برای خرید و فروش را اگر کسی پیگیری کنید و 30 تا 40 درصد از سرمایه را برای صنایعی که درآمدشان با دلار 20 هزارتومانی هنوز تعدیل نشده است به آن ها اختصاص دهند و بخشی هم به شرکت هایی که در حوزه خدمات مالی و خدماتی که کاهش نرخ دلار یا عدم افزایش نرخ دلار تاثیری روی آن ها ندارد سرمایه گذاری کنند .
گفته های زیادی عنوان شده که بیانگر این است در اسفندماه میزان فروش بالا می رود ، با این شرایط بازار تا پایان سال شاخص چه جاهایی را به چشم خود خواهد دید ؟
کارشناسان بازار بورس می گویند اگر در یک ماه آینده نرخ دلار همین محدوده 20 تا 22 تومان را حفظ کند و قیمت های فروش ، چه آن هایی که داخلی تعیین قیمت می شوند و چه قیمت های جهانی ، افت محسوسی نداشته باشند ، شاخص بورس ریزش خیلی زیادی را به خود نخواهد دید و احتمالا محدود یک میلیون تا یک میلیون و صد هزار واحد جایی باشد که دیگر پایین تر از آن را در کلیت بازار تجربه نکنیم . اگر آن اتفاق بیفتد یا قیمت دلار بشدت افت داشته تا 10 یا 12 هزارتومان و یا قیمت های جهانی و قیمت های داخلی فروش محصولات کمتر از اوایل امسال شده است .
از نظر معاملاتی بازار دچار ترس شده است بدین صورت که سهام را از مرداد ماه به دارایی سمی و دارایی بد ( دارایی که داشتن آن علاوه بر فشارهای اقتصادی روی اعصاب و روان و زندگی شما تاثیر گذار است ) تبدیل کرده است . و به همین دلیل نمی توان روی بخش روانشناسی آن نمی توان صحبتی کرد و یا تشخیصی داد و دیگر برای سهامدار قیمت و ارزش و وضعیت تکنیکال تعیین کننده نیست و وقتی سهم را در بازه منفی می بیند ترجیح می دهد بفروشد و برود و ممکن است این وضعیت روانی حتی از اسفند هم بگذرد و قدم به فروردین بگذارد ولی دیگر فشار فروش در اسفند ماه مطلبی است که دیگر خیلی مطرح و مورد اهمیت نیست و آن را زمانی می گویند که بازار رونق دارد و شرکت های حقوقی و صندوق های بازنشستگی در اواخر سال سهم می فروشند تا حقوق ها را پرداخت کنند که با این وضعیت شاید به تمسخر بتوان گفت آب هم نمی توانند بفروشند .